در جمعی به چند دوم خردادی برخوردم که داشتند میگفتند: "زمان خاتمی زنها یک چیزی مثل مینی ژوپ می پوشیدند"! تعدادی با آنها کلنجار رفتند و آنها برگشتند که: "البته نه آنقدر مینی ژوپ ِ مینی ژوپ. یک دامن بلند با رعایت تمام شئونات اسلامی ولی با طرح مینی ژوپ! خلاصه یک جوری قبول کنید دیگه، اونموقع بهتر بود!"
این روزها نوشته های دوم خردادیها را که میخوانید متوجه میشوید که همگی دارند توی این مایه ها حرف میزنند. "اقتصاد دانان" شان دیگر قله قاف را سر راه حل اقتصادی دادن به جمهوری اسلامی فتح کردند! آنها نیز در تحلیل نهائى شان قضیه رهنمودهایشان به سرمایه اسلامی را به معضلی از نوع مینی ژوپ اسلامی ختم میکنند. روسریهای ده سانتی و سوپر مدرن اسلامی اتفاقاً
بر رونق اقتصادشان تاثیر شگرفی خواهد داشت. بالاخره مردم چهار سال و اگر خدا بخواهد بلکه هشت سال میتوانند اینطوری زندگی کنند. البته این وعده شان یک اشکال کوچک هم دارد و آن اینکه هر وقت و بیوقتی که برای حکومت لازم شد و دستور حمله به بسیجیها و چاقوکشها داد، رئیس جمهور "منتخب" مجبور است بگوید "مملکت اسلامیست و آنها دارند وظایف اسلامی خودشان را انجام میدهند" یا "امنیت کشور اسلامی ورای همه چیزهای دیگر است"!
ببینید میخواهند مردم را به چه نکبتی عادت بدهند. پایه تئوریشان بر این اساس است، همانطورکه مثلاًَ مردم در آمریکا به دمکراتها و جمهوری خواهان عادت کرده اند و یا در اروپا به جمهوریخواه و لیبرال دمکرات و سوسیال دمکرات و امثالهم٬ ایران هم از آنجایی که مملکت اسلامی است و اسلام جزو مقدرات ابدی مردم آن حساب میشود، چیزی بهتر ازاین را نمیتوانند برای آن مردم متصور باشند. تنوع احزاب گوناگون، از سوپر اسلامی اش گرفته تا هفتاد و پنج درصد اسلامی - بیست و پنج درصد ملی و دربهترین حالت، نیمه ملی- نیمه اسلامی با همه خطرات موجود در کنار آن! مردم باید با تحمل یک دورۀ نکبت، خودشان را برای طی یک دورۀ چهار و یا هشت سالۀ نکبتی تری آماده کنند و بالعکس!
فعلاً که مقام معظم حکومت براساس مصلحت نظام تشخیص داده است، سیاست سوپر اسلامی و دار و دستۀ مربوطه چهار سال دیگر هم بمانند. منتها دوم خردادیها کماکان امیدوارند بتوانند روی وجود خاصیت شل کن سفت کن دستگاه حکومت اسلامی موجود، ازخلایق دلربایی کنند. تا این درجه پایین انگاشتن توقعات جامعه در ایران تنها نشان دست کم گرفتن مردم و در عین حال نشان تلاشی است برای قانع نمودن جامعه به حقارت وجود و اندیشه خودشان. درحالیکه کل دستگاه حکومت اسلامی قادر نیست در مقابل همین مردم، بدون سرکوب بی امان و بدون بالا نگهداشتن دوز ارعاب لحظه ای به ماندگاریش بیاندیشد.
حکومتی که حتی دوکلاجه عوض کردن مصلحتی رحیم مشایی وزیر گردشگری ِ احمدی نژاد به مصلحتش نیست، چگونه از امثال خاتمی و کروبی و عبدالله نوری ساخته است روی حساب "مصلحت نظام" فرمول دیگری برای ماندگاری آن کشف کنند؟ اعمال هرگونه تخفیف در اجرای احکام شدیده اسلامی همواره خلاف "مصحلت نظام" شان بوده. به نظر نمیرسد سران "اصلاح طلب" حکومت مشاعرشان را تا این حد از دست داده باشند که قادر به تشخیص مصلحت امروز نظامشان نباشند. دعواهایشان بر سر چگونه چرخاندن دستگاه حاکمیت است نه بر سرِ چگونه عوض کردن آن. "اصلاح طلبهای" ابواب جمعی حکومت به خوبی آگاه هستند که بر سرموضوع سرکوب هرگز نمیتوانند و نباید پای حضرت اجل را لگد کنند.
البته ما همواره از هرچه شدیدتر و لاینحل تر شدن دعواهای داخل حکومت استقبال میکنیم و معتقدیم که این روند بموازات بالا رفتن جسارت مردم در تعرض به کل حاکمیت کار را برای جمهوری اسلامی به جاهای باریک خواهد کشاند.
پایین آوردن دوز سرکوب، جهالت و ارعاب در حکومت اسلامی خارج از مصلحت برای تداوم عمر آن و امری غیر ممکن است. تحقق این امر تنها با تعرض سازمان یافته و گسترده مردم به کل جمهوری اسلامی امکان پذیر است.
معضل اسلامی در ایران به مثابۀ همان گره ایست که تنها میشود با دندان بازش کرد. یک دست دندان سالم و از جنس مرغوب. هماهنگی اعتصابات در کارخانه و مؤسسات تولیدی، خبررسانی های منظم و روزانه، گسترش ارتباطات در این سطوح و نهایت تشکیل کمیته سراسری اعتصابات به همّت آن حزبی که از عهده اش برآید، به تعرض مردم گرد پرچم طبقۀ کارگر امکان میدهد. بخشهای مهمی از جنبشهای موجود از جمله جنبش برابری طلبی زنان، همچنین پرستاران و معلمان و دانشجویان و در مجموع جوانان که دست به اعتصاب و اعتراضشان خوب است، به سرعت جذب اعتصابات مؤثر و کوبندۀ مراکز تولیدی شده و جنبشهایشان با آن پر و بال خواهند گرفت. *